اين نوشتار يك بررسي در مورد واژه هاي تات و تاجيك است كه سعي شده است از هر گونه يكسويه نگري بدور باشد،هم چنين در بررسي منابع،مطالبي با محتواي مشابه،اشتباه و غير علمي ذكر نشده است
تات
تات واژه اي است كه ترك ها همواره به اقوامي كه به نوعي با آن ها بيگانه بوده اند اطلاق ميشده است.اين واژه بيشتر در مورد فارس زبان ها بكار برده شده است اما در مواردي در مورد اقوام ترك نيز بكار برده شده است.كافرهاي اويغيوري به دليل اختلاف ديني و هم چنين ترك هاي تاتار به دليل وابستگي به مغول ها،تاتار(تات + ار) به معناي مرد يا مردم بيگانه ناميده شده اند
قديمي ترين سندي كه در آن واژه تات بكار رفته است سنگ نوشته هاي اورخون است كه از قرن دوم برجاي مانده است،تات در اين سنگ نوشته ها ظاهرا بمعناي "اتباع" و رعايا بكار رفته است(دايره المعارف اسلامي)
تات و تووال
در تركي قشقايي به هنگام اشاره به يك غير ترك يا بيگانه از اين اصطلاح استفاده ميشود كه اسدالله مرداني معتقد است تووال همان توواج است،ناميست كه قشقايي ها به ترك هاي تاوقاچ ساكن سرزمين ماچين اطلاق ميكرده اند
تاجيك
واژه تاجيك از دو بخش "تات + جيك" تشكيل شده است كه بمعناي فارس زبان،شهرنشين،دهاتي،كشاورز بكار رفته است،در ادبيات فارسي اين واژه بصورت هاي تازيك و تاژيك نيز آمده است
تاجيك = تات + جيك (پسوند تصغير تركي)
مانند ائوجيك = ائو + جيك (بازي كودكانه در بين قشقايي ها،خانه بازي)
محمد بهمن بيگي در كتاب "اگر قره قاج نبود" ميآورد:
((بيشتر سروده ها و شروه ها و آوازهايشان [قشقايي ها] مربوط به غلبه ترك بر تاجيك بود.قشقايي ها را در فارس * ترك ميخوانند و قشقايي ها فارس زبانان را تاجيك ميناميدند،ترك و تاجيك از قديم با هم دعوا داشتند...((
پاره اي از اين" سروده ها و شروه ها و آوازها" در ادبيات شفاهي و مكتوب قشقايي:
دوران دؤنوب كرباس فروش تاتلارا شئر ياتاغي مسكن اولوب ايت لره
بلي خوب آتلي لار خوب-خوب آتلار مينديلر گئديلر،مئيدان خالي دور
(ماذون(
ماذون قشقايي با دختري اهل دوكوهك (نزديكي شيراز) ازدواج ميكند و مدتي در دوكوهك ساكن ميشود،وقتي از اين سكون درمانده ميشود،اينگونه ميگويد:
بير موددت دير دوكوهك ده قالميشام بير طرفه چاخاردايدي سئل مني
زرد ضعيف،تاجيك صفت اولموشام قورخورام كي يوودمايا ائل مني
تاتينگ گليشي،توركونگ گئديشي(ضرب المثل)
اوغلوم كنده گئدن اولدو تات لاري دويارددي ، قيزيم چؤره ك ياپان اولدو ايت لري دويارددي(ضرب المثل(
مثلا هنگاميه شخصي دچار سر درد ميشده و آنرا ابراز مينموده،اطرافيان ميگفته اند:"آللاه ائدمه سين،تات باشي آغريسين"
اما اين اختلاف ها به قشقايي ها و مناطقشان خلاصه نميشده،محمود كاشغري در ديوان الغات ترك (451 هـ)،اين ضرب المثل را مي آورد: تاتي گؤزدن،تيكاني ديبدن.
در ادبيات فارسي:
سعدي در ترجيعيات مياورد:
شايد كه به پادشاه گويند ترك تو بريخت خون تاجيك
سعدي در جايي ديگر:
روي تاجيكانه ات بنماي تا داغ حبش آسمان بر چهره تركان يغمايي كشد
هاتف اصفهاني:ريزه خوار نواله ي كرمش ترك و تاجيك و بنده و آزاد
عطار:
در اين غمخانه هر يوسف كه ديدي لحد برجمله شد زندان دريغا
چو يكسان باشد آنجا ترك و تاجيك هم از ايران هم از توران دريغا
مولانا:
من كي شعر از كجا ليكن به من در ميدهد آن يكي تركي كه آيد گويدم هي كيم سن
ترك كي تاجيك كي زنگي كي و رومي كي مالك الملكي كه داند مو به مو سر و علن
جامي در اشاره به عليشير نوائي : او يك ترك بود و من تاجيك،هر دو داشتيم خويشي نزديك
قوم تات
قومي بنام تات بصورت پراكنده در آذربايجان و قسمت هاي شمالي و غربي ايران وجود دارند،نكته جالب اين است كه همواره اقوامي كه از سوي تركان تات خوانده شده اند و آن ها نيز خود را بعنوان تات پذيرفته اند در مناطقي بوده كه ترك ها در آن در اكثريت بوده اند و اين خود مهر بطلاني است بر نظريه "زبان آذري" احمد كسروي كه تات ها با ترك هاي آذربايجان بيگانه بوده اند كه به اين نام ناميده شده اند و در اقليت بوده اند كه خود را بعنوان تات پذيرفته اند،براي مثال ترك هاي قشقايي با اينكه فارس زبان ها را تات و تاجيك مينامند با اين حال شيرازي ها هيچوقت خود را نمينامند اما در بسياري از شهرهاي كوچك و روستاهاي قشقايي نشين كه فارس زبان ها در اقليت هستند خود را بعنوان "تاجيك" و زبانشان را "تاجيكي" پذيرفته اند
در بررسي منابع تركي به اين شعر برخوردم كه قسمتي از يك مجموعه بلند فولكلوريك است:
تات منه داري وئردي
داريني سپديم قوشا
قوش منه قاناد وئردي
قانادلانديم اوچماغا
حق قاپيسيني آچماغا
ترجمه معنايي:تات به من ارزن داد،ارزن را به گنجشك دادم،گنجشك به من پرپرواز داد،پرپرواز گشودم رو بسوي گشودن در حق
همانگونه كه ميدانيم ملت هاي ترك از ديرباز با فارس زبان ها در ارتباط بوده اند و بر هم تاثيرات زباني و فرهنگي بسيار نهاده اند بطوريكه محمود كاشغري در ديوان الغات ترك ميآورد:باش سيز بؤرك اولماز،تات سيز تورك اولماز(سر بي كلاه و ترك بي تات نميشود)،باشد كه با رعايت حقوق يكديگر و روحيه اي برادرانه با يكديگر رفتار كنيم
*فارس قديم شامل استان هاي بوشهر،هرمزگان،كهگيلويه و فارس به علاوه شهر بابك كرمان،ابركوه و سميرم اصفهان بوده است،در كتب و منابع قديمي قلمروقشقايي ها شمال و جنوب فارس ذكر شده است اما متاسفانه به اشتباه هنوز هم در كتاب هاي درسي و ساير كتاب ها حوزه قشقايي ها را شمال و جنوب فارس ذكر ميكنند درصورتي كه در تقسيمات كشوري جديد محدوده جغرافيايي فارس تغيير كرده است .