turk donyasi
زبان،تاریخ و فرهنگ مردم ترک
درباره وبلاگ


سلام به وبلاگ من خوش آمدید از اینکه به وبلاگ اینجانب سر میزنید خوشحالم. در ارائه و جمع آوری مطالب این وبلاگ سعی شده است مطالب مفید راجع به زبان ، فرهنگ و تاریخ مردم ترک از اکثر سایتها و وبلاگهای ایرانی و سایر کشورها به خصوص کشورهای ترک زبان دنیا استفاده شده است و در واقع گلچینی از مطالب سایت های مختلف است که در قالب یک وبلاگ جمع شده است. و سعی شده است با ارائه مطالب آموزش و همچنین لینک های مفید به یادگیران زبان ترکی کمکی کوچک کرده باشیم .خواهشمند است ما را از نظرات سازنده تان بی نصیب نفرمایید. ترکون دیلی تک سوگیلی ایستکلی دیل اولماز آیری دیله قاتسون بو اصیل دیل اصیل اولماز
نويسندگان
شنبه 13 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 14:4 :: نويسنده : داوود بدرزاده

منه سنسيز جهان اي جان گرکمز
وصالون واريکن هيجران گرکمز

لب لعلون زلال آبيندان ئوزگه
شراب چشمه حيوان گرکمز

غموندور کونلومون تختينده سولطان
بير اقليمه ايکي سولطان گرکمز

گلستانين گولي سنسيز تيکان دور
منه سنسيز گول و ريحان گرکمز

ازلدن قيلميشام عشقونله پيمان
بوتون عهده سينيق پيمان گرکمز

گل اي عاشيقلرين ريضواني حسنون
کي سنسيز عاشيقه ريضوان گرکمز

منه رحم ائيله اي درديم داواسي
کي بيلديم درديمه درمان گرکمز

ايکي عالمده ديدارون دان ئوزگه
منه اي صورت رحمان گرکمز

وصالون شربتين ايچن محبه
فراقون آغريسي چندان گرکمز

منه صبر ائيلمک سنسيز نيگارا
اگر مشکول و گر آسان گرکمز

کسيلمز گر چه وصلوندن نسيمي
گؤزوندن اولدوغون پنهان گرکمز

مفاخر آزربایجان

شنبه 13 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 13:9 :: نويسنده : داوود بدرزاده

ساختار لشگر امپراطوری تورک صفوی

قورچی باشی: فرمانده قورچیان (سواران قزلباش) و بالاترین مقام پس از سپهسالار. قورچی‌ها در زمان شاه سلیمان حدود ۱۰ تا ۱۲ هزار نفر تخمین زده می‌شوند و سالانه ۱۰ تا ۱۲ تومان مزد می‌گرفتند.

قوللر آقاسی: فرمانده سپاه غلامان. سپاه غلامان از گرجیان، چرکس‌ها، ارمنیان و دیگر غیر ایرانیان ساخته می‌شد که به گونهٔ سواره می‌جنگیدند. شمار آنها حدود ۱۵ تا ۱۸ هزار نفر تخمین زده می‌شد و سالانه کمی کمتر از ۱۰ تومان مزد می‌گرفتند

تفنگچی‌لر آقاسی: فرمانده سپاه تفنگچیان پیاده بود. این تفنگچیان تاجیک (ایرانی غیرترک) بودند و پیاده می‌جنگیدند. به این گونه از اسب تنها برای نقل و انتقال پیش از درگیری استفاده می‌کردند اما در هنگام جنگ و در نزدیکی دشمن از اسب پیاده شده و می‌جنگیدند. سلاح آنها نیز تفنگ و شمشیر بوده‌است. شمار آنها نزدیک به ۵۰ هزار تخمین زده می‌شود. مزد سالانه تفنگچی‌ها کمی کمتر از غلامان بود. تفنگچیان مازندرانی از دیگر تفتگچیان نام‌دارتر بوده‌اند.

توپچی باشی: فرمانده توپخانه ایران که در میان مقام‌های گفته شده پایین‌ترین اهمیت را داشت.

به جز نیروهای نظامی گفته شده گروهی ساخته از ۲۰۰۰ سرباز مجهز پیاده نام‌ور به جزایری وجود داشتند که مزد آنها را شاه پرداخت می‌کرد و کار نگهبانی از دربار را به دوش داشتند. آنها زیر فرماندهی ایشیک آقاسی بودند.

یگان‌های درونی در سپاه را افسرانی دارای عنوان‌های زیر اداره می‌نمودند. این عنوان‌ها همگی از واژه‌های ترکی درست شده‌اند:
مین باشی (فرمانده ۱۰۰۰ سرباز) دارای مزد سالانه ۷۰ تومان
یوز باشی (فرمانده ۱۰۰ سرباز) دارای مزد سالانه ۳۰ تومان
اون باشی (فرمانده ۱۰ سرباز) دارای مزد سالانه ۱۵ تومان

اگر توجه کنید تمامی کلمات و نام ها تورکی میباشد.

صفحه فیسبوک مفاخر آزربایجان

شنبه 13 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 13:1 :: نويسنده : داوود بدرزاده

مریم جهانگیری(بیگلر بیگی) در سال 1296ش/1917م در اورمیه متولد شد. پدرش حسین خان بیگلر بیگی اورمیه از خاندان با شرف افشار های اورمی بود که در ادبیات و شاعری ((رهی )) تخلص داشت. مریم در 7 سالگی به دبستان آمریکایی ها در اورمیه رفت و در سال 1310 از آن مدرسه گواهی 6 ساله ابتدایی را تحصیل کرد. در سالهای تحصیل به مطالعه مجله حبل‌المتین میپرداخت. وی سپس به استخدام اداره فرهنگ اورمیه درآمد و در کودکستان شماره 3 به امر تعلیم و تربیت کودکان اورمیه ای پرداخت. در 17 سالگی با یکی از خویشان خود ازدواج کرد که حاصل این ازدواج 4 فرزند بود. سپس از اداره فرهنگ به اداره کشاورزی منتقل شد و نهایت در روز جمعه 7 شهریور 1331 در اورمیه بر اثر خونریزی شدید درگذشت. وی به «فضولی» و «حیران خانم» از شاعران مشهور و توانای آذربایجان علاقه فراوانی داشت. اشعارش در جریده شاهین در تبریز و کانون شعرا در تهران به چاپ میرسید. وی در ترکی و فارسی اشعاری دارد که به همت برادرش علاء الدین تکش در سال 1334 در تهران چاپ شده است.

گل دولاشما گينان او زولف پريشانه گونول
صبر ائيله دوز بو قرانليق شب هيجرانه گونول
باخما ناكس كيمي او ديلبريمين چهره سينه
يانما پروانه كيمي آتش نيرانه گونول
اولما نامرد، محبت ائيله مه نااهله
باغلاماز عاقيل اولان،اولفتي نادانه گونول

صفحه فیسبوک مفاخر آزربایجان

پنج شنبه 11 مهر 1392برچسب:, :: 14:27 :: نويسنده : داوود بدرزاده

سیزلاییر احوالیما صبحه قدر تاریم منیم

تکجه تاریم دیر قارا گونلرده غم‌خواریم منیم

چوخ وفالی دوستلاریم واردیر، یامان گون گلجه‌یین

تاردان اوزگه قالماییر یار وفاداریم منیم

یئر توتوب غمخانه ده، قیلدیم فراموش عالمی

من تارین غمخواری اولدوم، تار غم‌خواریم منیم

گوزلریمه هر تبسم سانجیلیر نئشتر کیمی

کیپریگی خنجردی، آه، اول بی وفا یاریم منیم

آسمان آلدی کناریمدان آی اوزلو یاریمی

یاش توکر اولدوز کیمی بو چشم خون‌باریم منیم

ای بو غملی کونلومون تاب و توانی، سویله بیر

عهد و پیمانین نه اولدو، نولدو ایلغاریم منیم

شهریارم گر چی من سوز مولکونون سلطانی‌یم

گوز یاشیمدان باشقا یوخدور در شهواریم منیم

استاد محمدحسین شهریار

 

 

چهار شنبه 26 شهريور 1392برچسب:, :: 9:59 :: نويسنده : داوود بدرزاده

 

معرفی رقص خان چوبانی
یکی از رقصهای فولکولوریک آذربایجان میباشد. این رقص متعلق به طایفه ای بنام خان چوبانی است که در قرن ۱۷ـ۱۸ میلادی در منطقه شیروان ساکن یافته اند و مردان جسور و نیرومند طایفه این رقص را اجرا می نمودند. اکنون هم حرکات این رقص، دلاوری و بزرگمردی افراد این طایفه را یادآور می شود.

رقص خان چوبانی اساسا با تمب تند و جلد ایفا میگردد و در اجرای تند آن تکنیک رقص به نمایش در میاید.
رقص خان چوبانی در مقام چهارگاه تالیف گردیده و در آلات موسیقی مختلف از جمله : نی ـ بالابان ـ کلارینت ـ زورنا نواخته میگردد.
این رقص علارغم اینکه برای گروه های مختلف در نظر گرفته شده وتنظیم گردیده لذا این رقص جزو رقصهای سولو بوده و فقط از سوی مردان اجرا میگردد. به علت زیبایی خاص رقص این رقص علاوه بر شیروان در بسیاری از مناطق آذربایجان پخش شده است.

منبع:

azeridance.com

چهار شنبه 25 شهريور 1392برچسب:, :: 9:55 :: نويسنده : داوود بدرزاده

کوراوغلو:
از رقص های قدیمی است که توسط سورنا و دهل اجرا میشود. کوراوغلو پرصلابت، حماسی، رزمی و پهلوانی است که در ابتدا به صورتی آرام شروع شده و تدریجا تند میشودکه به یادبود قهرمان افسانه های دوران فئودالی، کوراوغلو نامیده میشود. کوراوغلو از قدیم در انواع مختلف و با نامهای گوناگونی مانند: کوراوغلونون قایتارماسی، میصری، کوراوغلونون باغیرتیسی و …، همچنین در ورزشهای باستانی و زورخانه توام با حرکات موزون رایج بوده است.

رقص تواماً و بی واسطه در درون موسیقی حیات و تحول یافته است. در سرزمین آذربایجان، از دیرباز رقص با معنی و مضمون و در عین طراوات و دارا بودن جنبه حماسی و قهرمانی خود در مراسم پیش از شکار مبارزه و در نهایت پیروزی و قدردانی از خدایان طبیعت و شکستن طلسمها اجرا میشده است. در دورانی که انسانها، آفتاب، ماه، باد، آتش، آب، خاک درختان و حیوانات را مقدس میشمردندو ستایش میکردند به رسم پرستش و نیایش و عبادت طی مراسمی دست به انجام حرکات موزون میزدند. ستایش و حرمت آتش در شرق و بویژه در آذربایجان اهمیت زیادی داشت. آتش مظهر روشنایی‌گرما، محو کننده تاریکی بود. و به این اعتبار در ستایش قدرت آتش با انجام حرکات موزون با موسیقی، جشنهای خود را انجام میدادند. براین اساس است که نقشهایی ایجاد شده بر صخره های قوبوستان (نام محلی در نزدیکی شهر باکو در جمهوری آذربایجان) اهمیت حرکتهای موزون در نزد مردمی که در حد ۰-۸ هزار سال پیش میزیسته اند را نشان میدهد.

تکامل تدریجی رقص از گردش موزون و پریدن از آتش تا انجام مراسمی با فرمهای بدیع، حرکات ظریف، پانتومیم و تقلید و نقل، راه درازی را پیموده است. این سلسله از حرکات بامعنا،‌مفهوم و مضمون شکار، کمین، ردیابی، رماندن، گرفتن وجنگیدن و با تمثیلهایی چون فرا رسیدن بهار،‌بیداری طبیعت، کاشت، برداشت، برداشت‌ محصول، باغ چینی، صید ماهی، کومه سازی و در نهایت درحرکات موزون پهلوانی و حماسه های با شمشیر کوراوغلو، با سینه ای فراخ، با نگاهی به دوردست، مغرورو گاه آرام، گاه تند، پایکوبان، با پرشها و جهشهای سریع و نشانی از مهارتهای جنگی، باریتم تند طبل ها، به اوج میرسد.

زندگی مردم آذربایجان از دیرباز با رقص عجین بوده است. تاریخ انواع حرکات موزون در آذربایجان از نظر فرم و نحوه اجرا،‌به صورت انفرادی یا دسته جمعی، اعم از مردانه یا زنانه و تعداد ایفاکنندگان بقدری متنوع و مبسوط است که در فرهنگهای ترکی، کردی، ارمنی، گرجی و … با نامهای گوناگون تبلور یافته و در بسیاری از موارد حرکات موزون فرهنگهای مختلف در پایه مشترک و در جزئیات باهم تفاوت دارند. با این حال میتوان صدها نوع از حرکات موزون را بنابه نام محل یا فرد شهیر، مفهوم زبانی، نحوه اجرا بصورت حرکات موزون غنایی و لیریک پهلوانی و حماسی، مراسمی کمید و … تقسیم بندی کرد

چهار شنبه 23 شهريور 1392برچسب:, :: 9:50 :: نويسنده : داوود بدرزاده

قایتاغی:
این نوع رقص از مشهورترین، زیباترین و یکی از رقص های پر از شادی آذربایجان به شمار میرود. درباره منشا این رقص به یقین نمیتوان گفت که با قایتاقها در ارتباط است. حسن اف(محقق درباره رقص آذربایجانی) با تکیه بر اثر “گلستان ارم” عباس قولو آغا می نویسد: قایتاق کی از سه ایالت داغستان است و سپس به این نکته قناعت میکند که یکی از قبایل داغستان، قایتاق، آفریننده این رقص هستند. انواع مختلف قایتاغی دارای حرکات مشابهی هستند. قایتاق یک کلمه تورکی است. این رقص در آذربایجان با عناوین اوچ دوست، یئددی قارداش و اوغلانلار رقصی اجرا میگردد. از قایتاغی در آثاری از گلینکا، روبنشتین، برودین، نیازی، قلی اف، حاجی اف، رستم اف و برخی دیگر از آهنگسازان استفاده شده است.

نقل از تبریز دانس

چهار شنبه 20 شهريور 1392برچسب:, :: 9:37 :: نويسنده : داوود بدرزاده

معرفی محبوبترین رقص آذربایجانی – یاللی

 

 

یکی از رقص های قدیمی و فولکلور آذربایجان است که بسیار فراگیر شده است و در بسیاری از مناطق جالمان هم گفته می شود.

یاللی، به صورت ریتم آرام و سنگین شروع شده و سپس با صدای سریع، به اتمام می رسد.

یاللی به دو صورت است:

یاللی رقص و یاللی بازی.

یاللی رقص، ترکیب حرکات معین می باشد که از زمان ها پیش به صورت ریتمیک و با آهنگ می باشد.در ابتدا رقص یاللی با وجود حرکات ساده به وجود می آمد اما به تدریج ترتیب و ترکیب حرکات رقص یاللی پیچیده تر و زیباتر شده است.
یاللی “هئیراتی” از نمونه های بازی یاللی می باشد. در یاللی بازی حرکت ها دامنه بزرگی را شامل می شود. بازی با بخش رقص شروع شده و سپس به حالت یک رقص مفرح تبدیل شده، همه افراد در بازی اشتراک می کنند.

در اوایل یاللی در چهار ریتم اجرا می شد. ابتدا آرام و سنگین شروع شده و تدریجا ریتم تندتر می شد. اما الان یاللی ها در دو ریتم آهسته و سریع اجرا می گردد. اما از لحاظ ساختار رقص هر دو قسمت شباهت زیادی به هم دارند. قسمت اول به شکل آهسته و ملایم اجرا شده اما قسمت دوم حرکات به صورت سریعتر و شادابتر و همچنین از نظر تکنیکی پیچیده تر و همراه با چرخش های بیشتر صورت می پذیرد. اجرای قسمت دوم نیازمند تمرین و مهارت زیادی می باشد.

رقص زیبا و هماهنگ ۱۰۰-۸۰ نفر واقعا جذاب می نماید. افراد مسن گروه معمولا نمی رقصند و در ایستاده یا نشسته دست می زنند. همه خود را سعی در شجاع و دلیر نشان دادن هستند و کودکان بدین منظور تلاش می کنند. سرگروه های یاللی حرفه ترین رقاص ها هستند. چوب به دست یا نی به دست گروه را هدایت و حکمرانی می کنند و دارای مهارت فوق العاده ای هستند. این افراد با اسم های مختلفی صدا می زنند مثلا : رقاص باشی، یاللی باشی، جنگی باشی، هالای باشی، ائل باشی، توی باشی، مرشد و … این افراد چنان حرمت و قدرت نفوذی پیدا می کنند که سالیان طولانی به مجری و گرداننده های مراسمات و عروسی های مختلف تبدیل می شوند. اکثر اوقات به “یاللی باشی”، شخصی که در انتهای گروه می ایستد، (آیاقچی) کمک می کند.

بر حسب عادت یاللی را در انتهای عروسی ها می رقصند. بله، یاللی دوست داشتنی ترین رقص آذربایجان است. به خاطر شرف این رقص، شعرهای زیبایی برای آنها گفته شده است.
هنرمندان زیادی یاللی را در آثار خود وارد کرده اند : اثر «کوراوغلو»ی اوزئییر حاجی‌بی اوف، «هرگز» مسلم ماقومایئو ، اوپراهای «آزاد» جهانگیر جهانگیروو و «گولشن» سلطان حاجی‌بی اوفو از مشهورترین این آثار می باشند.

علل و نحوه تاریخی پدید آمدن رقص یاللی:

شکل اولیه و تغییرات بعدی در این رقص صنعت شناسان و تاریخ شناسان را مجذوب خود کرده است.

موردی که خیلی به واقعیت نزدیک می نماید ، این که “یاللی” به شکل اولیه وابتدایی خود، در اطراف شعله آتش – بعنوان منبع نور و گرما و بررندگی – و به صورت جشن ومراسم بوده است. در این مراسم ها ،افراد آتش را بعنوان معبودشان ستایش می کردند. این مراسمات به صورت کاملا طبیعی و ناخودآگاه، شکل و حالت رقص را به خود می گرفته اند.

همچنین انسان ها پی بردند که برای شکار بهتر، پیروزی در جنگ ها، و حل مسائل و مشکلات زندگی فقط یکپارچگی و درکنارهم بودن، راه حل مشکلات است. به این دلیل برای نشان دادن این یکپارچگی دست به دست هم می دادند ( تصاویر روی صخره های پیدا شده در “قوبوستان“، اثبات کننده این مدعاست).

در مورد رقص هایی که دست در دستان هم داده و می رقصیدند، باید گفت که برای هر ملتی که روی این کره خاکی زندگی کرده مثال هایی می توان آورد. در روس ها “پلئتئن”، در اوکراینی ها رقص مردانه “آرکان”، بلاروس ها “کریژاچوک”، گرجی ها “پئرخولی”، مولداوی ها “خورا”، مجارها “خوروموجروش”، رومون ها “خوراماره”، فرانسه ای ها “فراندولا”، یوگوسلاوها ” زاچرپنی وودو، یانو”، سو چئخلرها “چتیرژپارووا”، یونانی ها “سیرتاکی” و نیز چندین و چند رقص دیگر مربوط به این سبک از رقص می باشد.

واژه “یاللی” در ۱۰-۸ هزار سال پیش اصلا نمی توانسته که فقط مفهوم رقصش را برساند. بدون هیچ شک و شبهه ای این واژه، زمان زیادی قبل از رقصش به وجود آمده است. از این نظر ما به این مشکل برمی خوریم که فهمیدن معنا و مفهوم واژه “یاللی”، اگرچه که در اراضی قوبوستان بوده باشد ، در مورد تاریخ به وجود آمدن این رقص اطلاعات زیادی به دست نمی دهد.
همان طور که گفتیم کلمه یاللی قبل از رقصش پدید آمده و خود کلمه هم قدمت زیادی دارد و بدین دلیل اگر ما به دنبال کشف ماهیت رقص با معنای این کلمه باشیم، احتمالا نتایج خوبی خواهیم گرفت .

- “یال” همان ردیف است. رقاصان “یاللی” در یک ویا دو ردیف و بعضا هم در چندین ردیف قرار می گیرند. پس ممکن است که این رقص اسم دیگری داشته و به خاطر مطابقت با این مفهوم امروزی بدین صورت درآمده است.

- تعبیر دیگر این که “یال” به دامنه کوه هم گفته می شود. این فرضیه از همه جالبتر و شاید به حقیقت هم نزدیکتر باشد. این حالت را در ایجاد زنجیری برای تعقیب کردن به منظور شکار صید، شاهد هستیم. شکارچی ها به صورت ردیف ردیف قرار گرفته، دست به دست هم داده، یکی از دیگری اندکی با فاصله قرار می گیرد تا حالتی برای تعقیب شکار به وجود آورد. چون حیوان به سرعت می دود و فرار می کند، بدین ترتیب شکارچی های دوران ابتدایی صید را به سمت “یال” ویا دامنه کوه می کشاندند تا شکار آن آسان شود. و بعد از شکار آن در همان “یال” کوه به شادی می پرداختند. پس بدین ترتیب می توان این گونه نتیجه گرفت که اساس معنای “یاللی” را تعقیب صید و شکار آن تشکیل می دهد. در منطقه قوبوستان هم وجود مناطق هموار و صاف همراه با کوه های سنگی برای این کار شکارچی ها منطقه ای مناسب بوده و دلیلی برای مدعای ذکر شده است.

وجود عکس گاو در تصاویر پیدا شده در قوبوستان هم دلیل محمکتر دیگری برای این نظریه است. در این عکس ها همراه با این گاو ، عکس افرادی که به صورت یاللی می رقصند هم، موجود است.

بررسی انواع رقص های یاللی:

می توان گفت که رقص یاللی در همه جای آذربایجان فراگیر شده است. این اصلا هم جای تعجب نیست چون این رقص دوره های طولانی به عنوان محبوبترین و دوست داشتنی ترین رقص بوده است.

البته این رقص در منطقه “ایلیچ” بیشتر مورد توجه است. در این منطقه هیچ عروسی و مجلس بزم بدون یاللی به سر نمی شود. در چند عصر پیش استادان رقص یاللی این منطقه زبان زد خاص و عام بوده اند.

تا زمان های اخیر بیش از صد نوع یاللی با نام های متفاوت وجود داشته است. تعدادی از این ها را افراد مسن به خاطر می آورند. تعدادی از آنها عبارتند از : «دؤنه» ،«جینق ـ جینق»، «گوپو»، «کوردون آغیری»، «قاز ـ قازی»، «هاغیشدا»، «کؤچری»، «اوچ آیاق» یاللی‌سی، «ایکی آیاق» یاللی‌سی، «قالادان قالایا»، «تن‌زره»، «عرفانی»، «قالئیی»، «لئیلی ـ خانی»، «هویناره»، «گولئی‌ناره»، «هانوکئ»، «چوپ ـ چوپو»، «جیران ـ جیران» ، «اوزون دره» (ماهنی‌لی)، «شرانی»، «شروری» و …

در مورد نام های ذکرشده برای یاللی ها روایات مختلف برای محل پدید آمدن آنها موجود است. وبعضا در محل های مختلف به سبک های مختلفی اجرا می شود. مثلا “اوچ آیاق” در “نور اشن” و در “اوردوباد” به سبک های مختلفی اجرا می شود.

بعضی یاللی ها دارای دو اسم بوده اند. مثلا “چوپ-چوپو” همان “دؤرد آیاق” می باشد. “سیساقوتو” بعضا “دیرقویو” هم نامیده می شود. “دؤنه” را می توان با نام “آی دؤنه” هم شنید. “گوپو” بعنوان مورد علاقه ترین و معروف ترین یاللی هم بعضا “زوپا” نامیده می شود. در شکی هم همین یاللی “زوپی-زوپی” نامیده می شود.

نام بعضی از یاللی ها هم خیلی جذاب است. مثلا یاللی “ایکی آیاق”، “اوچ آیاق”، “دؤرد آیاق” بر دوگامه، سه گامه و چهارگامه بودن این رقص ها دلالت دارد.

“تن زره” در معنای طنز خود “قیزیلی تن به تن” می باشد. در ابتدا زنان این رقص را با بزک و دوزک فراوان و انگشترها و جواهرات فراوان ، انجام می دادند.

یاللی در “چرچی بوغاز” و “چوماختور” از اراضی ایلیچ آذربایجان، پیشرفت های فراوانی داشته است.

در آبشئرون هم در زمان های دور یاللی های زیادی می رقصیده اند.

چهار شنبه 22 شهريور 1392برچسب:, :: 2:29 :: نويسنده : داوود بدرزاده

رقص شالاخو

 

این رقص یکی از محبوب ترین رقص های مردان آذربایجان است و اجرا کنندگان سعی می کنند که آن را در نهایت مهارت و استادی اجرا نمایند.

شالاخو یکی از قدیمی ترین رقص های آذربایجان می باشد. و نحوه تاریخی به وجود آمدن آن هم جالب است.

کولی قاوال به دست که آن را می نواخت و حیوانات خود مثل خرس (یا میمون) را وادار به پریدن و پشتک زدن و رقصیدن می کرد. کولی حرفه ای تکه چوبی را بر پشت میمون قرار می داد و اشاره می کرد که تماشاگران از جلویش رد شوند و خودش هم چنین ماهنی هایی میخواند:

آی یئری، میمون یئری.
داغلاری دولان یئری.
چوبان قویونا گئده‌ر
باهار بویونا گئده‌ر
چوبانین آج توخلوغو
نیشان قویونا گئدر
آی شله کوم، مایاللاکوم
و…

اسم این رقص هم از یک واژه اشاره شده در ماهنی –شله- گرفته شده است. البته بسیاری هم به خاطر این واژه به جای “شالاخو” از واژه “شه له خو” یا”شه له قوی” برای این رقص استفاده می کنند.که “شه له” به معنی بارهیزم نیز میباشد.
با توجه به تکنیک های مختلف موجود برای ایفای این رقص و وجود گستره زیادی برای حرکات، این رقص را در حالات و تکنیک های مختلفی اجرا می کنند.

معمولا شالاخو را همزمان ۲،۳ نفر اجرا می کنند که رقصشان شبیه هم نیست. در واقع در این رقابت بر سر مهارت در اجرای تکنیک رقص وجود دارد.

این رقص را بسیاری از آذربایجانی ها با علاقه زیادی اجرا می کنند و مشابه این رقص را با تغییراتی در ظواهر آن در گرجستان هم شاهد هستیم.

موسیقی دان ها روی ملودی این رقص کارهای زیادی انجام داده و می دهند. افراسیاب بدل بیگلی در اثر “قیز قالاسی” خود از این ملودی استفاده کرده و همچنین آرام خاچاطوریان هم در اثر ” قایانئ ” از این ملودی استفاده نموده است.

منبع : www.azeridance.com

سه شنبه 21 شهريور 1392برچسب:, :: 7:15 :: نويسنده : داوود بدرزاده


بو یاساق دیللی ائلین دردینه درمان گله جک
تاپدالانمیش آنانین گؤوده سینه جان گله جک
قورودوب لارسا کؤکوندن بو ائلیمیزین دامارین...
بیر گون آمما بو دامار ایچره اینان قان گله جک
بیر زامان لار ائلی آغلاتدی آرازین هارایی
یئنه شنلیک هارایی بیرده آرازدان گله جک
چکدیلر ناحق ایله حق دانیشانلاری دارا
نه یامان گوندو بو آللاه – سؤیله: ایمان گله جک
گئتدی ستارلار آمما – قانلاری دامدی بو یولا
دیز قویوبلار یئنه ده یوللارا اینسان گله جک
دای گوناه دیر می دانیشماق دا آنانین دیلینه ؛
هاردا یازدین سؤیله آللاه یئنی قورآن گله جک
تالانیب دیر اؤز قیزیل بایراقی آلتیندا ائلیم
آمما بیر گون بیلیرم دونیایا وجدان گله جک
باخین اؤزگورلوک آچیب قوللاری بابک ائلینه
سسیمیزدن "یاشاسین آذربایجان" گله جک
See More

سه شنبه 20 شهريور 1392برچسب:, :: 6:59 :: نويسنده : داوود بدرزاده


بوراسی آذربایجان


بوراسی وطن
بوراسی 21 آذر دیللره دستان
بیر گؤزو شن باهار بیر گؤزو دولو قان
بوراسی باغ گلستان
دار ایاغیندا دادستان
نسیمی تک اؤلومو هئچ سانان
گونش جارچیسی انسان

بوراسی آرزیلار حسرتلر اؤلکه سی
اؤزوندن ایری فاجعه سی

بوراسی ساوالان داغ اوره گی قان
سارایلاری ویران شام قازان

بوراسی رشدیّه آنادیلی یاساق
بوراسی معجز صابیر مینلر چراغ
بوراسی بیریا سهند ساحیر شهریار
بوراسی سازلی سؤزلو الوولو دیار

بوراسی موغان جیرانی یارالی
سورگون مارالی
بوراسی قوزئی قاراباغی شیکسته
بوراسی گونئی سه گاهی یئتیم نیگاری بسته
بوراسی اهر کلیبر بختی قارا قارا داغ
بوراسی شوشا کلبه جر اسیر قارا باغ



بوراسی اولو جاوید
صمدلی آراز
بوراسی یارالی مشفق
قانلی قیش یاسلی یاز

بوراسی سون سنگر امیره قیز
بوراسی شرقین اینجیسی تبریز
بوراسی خیابانی گول له له نن آزادیستان
بوراسی شهید ستارخان
بوراسی ائلینه دیلینه زندان
بوراسی 21 آذر دیللره دستان
بوراسی وطن آذربایجان

اسماعیل جمیلی

یک شنبه 19 شهريور 1392برچسب:, :: 8:59 :: نويسنده : داوود بدرزاده

فیزیکدان آزربایجانی و برنده جایزه نوبل فیزیک بود که خدمات با ارزشی در مباحث مختلف فیزیک نظری انجام داد. از جمله کارهای او می‌توان به تئوری کوانتومی دیامغناطیس، نظریه ابرمیعان و نظریه گذار فاز درجه دو، نظریه گینزبورگ-لانداو در ابررسانایی، اصطکاک لانداو در نظریه پلاسما و همچنین قطب لانداو در الکترودینامیک کوانتوم اشاره کرد. ...
از لِو لانداو به خاطر پژوهش‌های با ارزشش در مورد ابرمیعان، در سال ۱۹۶۲ با جایزه نوبل فیزیک قدردانی شد

او در ۲۲ ژانویه ۱۹۰۸ در شهر باکو، آزربایجان به دنیا آمد و در ۱ آوریل ۱۹۶۸ (۶۰ سال) از دنیا رفت.
See More
شنبه 20 شهريور 1392برچسب:, :: 8:18 :: نويسنده : داوود بدرزاده


آیا می دانیم ریشه ی رقص و موسیقی و افسانه هایی در عنوان ساری گلین به کدامین باور ها می رسد؟!تا بحال با خود اندیشیده اید که چرا و چطور این افسانه سالیان سال به حیات خویش ادامه داده است و به رنگ ها و شکل های مختلفی در فرهنگ آزربایجانی نمود پیدا کرده است؟! افسانه ها می توانند مکمل پزوهش های تاریخی باشند و بدین شکل ما صحت تاریخ نگاری ها را بر اساس باور هایی که ریشه در فرهنگ فولکلور یک ملت دارد در می یابیم و تاریخ نگاری های مغرض که توسط قدرت هایی در مراحل تاریخی برای استیلا بر ملل دیگر نوشته می شود در ابعاد وسیعی فاقد این موهبت و نقطه ی تمایز بین تواریخ نویسی واقعی هستند. ساری گلین یک عروس ساده نیست.جهان بینی است که در تعاریف و فهم مردم عامه گنجانده شده.

از لحاظ لغوی در تورکی آزربایجانی یعنی عروس زرد یا عروس مو طلایی که در افسانه های آزربایجان اشاره به خورشید است. براساس افسانه، خورشید در سه هزارمین سال خلقت دزدیده میشود.تلاش برای آزادی خورشید و حسرت آن در موسیقی آزربایجانی ماتریالیزه شده است. برای ساری گلین در آزربایجان رقص... زیبایی وجود دارد که حرکات آن حس تمنا و خواستن را در انسان زنده میکند. دستها به سمت آسمان باز میشود و با ملودی نرم ۴/۳ حرکات پا و دست انجام میشود.



یافته های باستان شناختی در سال ۱۳۷۶ از منطقه سؤنگؤن در شهرستان ورزقان، استان آزربایجان شرقی، قدمت این رقص باستانی را به هزاره های قبل از میلاد می رساند . بنا به تفسیر محقق برجسته اساطیر و هنر آزربایجان، میرعلی سید سلامت، این رقص مراسم آزاد کردن خورشید از اسارت است (سیدسلامت ۱۳۸۲) .در تصویر این سنگ نگاره ، انسانی در سمت چپ, دستی بر شانه به نشانه ایثار و اهریمنی در سمت راست خورشیدِ اسیر را در دست دارد. رقص ساری گلین، رقص مبارزه برای رهایی خورشیدی است که اهریمن آن را به اسارت برده است. انسانی که برای رهایی آن آمده، چنان شیفته خورشید است که حاضر به فدای جان خویش در راه رهایی آن است. هنر آزربایجان در انواع خود این اندیشه رهایی بخشی به دیگری را بازنمود می سازد: هنر صخره ای با نگاره رقص ساری گلین، هنر موسیقی با آهنگ ساری گلین، هنر رقص با رقص ساری گلین، هنر گلیم بافی با طرح های خورشید اسیر. (اصغر ایزدی جیران) بنابراین می توان گفت هنر آزربایجان، هنر رهایی بخش است. آزادی نتیجه این هنر رهایی بخش است. آزادی ای که خود مبنای کنش هنری است. ترانه ای مردمی که بر ساکنین منطقه آزربایجان تداعی گر هنر رهایی بخشی است که از ایثار به رهایی می انجامد.
اما در موسیقی هم میتوان از ساری گلین رد و پایی پیدا کرد.آهنگ و موسیقی ساری گلین سالهای سال سینه به سینه به ما رسیده و از تصنیف های فولکلور آزربایجان محسوب میشود.خوانندگان مشهوری این آهنگ و شعر را خوانده اند از جمله آنها می توان به قدیر روستم اوف , آلیهان صمد اوف , عالیم قاسیم اوف ,رشید بهبود اوف , ماهسون کیرمیزی گول ,پریسا ارسلانی و صفورا علیزاده اشاره کرد.

شعر و متن آهنگ تورکی آزربایجانی ساری گلین

ساچین اوجون هؤرمزلر؛
گولو سولو درمزلر
ساری گلین


بوسئودا نه سئودادیر ؟
سنی منه وئرمزلر
نئیلیم آمان ، آمان
ساری گلین


بو دره نین اوزونو،
چوبان قایتار قوزونو،
گون اوْلا من بیر گؤریدیم
نازلی یاریمین اوزونو
نئیلیم آمان ، آمان
ساری گلین


عاشیق ائللر آیریسی،
شانا تئللر آیریسی،
آیریسی بیر گونونه دؤزمزدیم؛
اوْلدوم ایللر آیریسی
نئیلیم آمان ، آمان
ساری گلین
Ardına Bax
جمعه 19 شهريور 1392برچسب:, :: 5:42 :: نويسنده : داوود بدرزاده

منشاء و معنا و قدمت واژه ترک

واژه ترک محتملا چند هزاره پیش از میلاد پدید آمده است. این نام در سده های پایانی هزاره دوم قبل از میلاد وجود داشت.

برخی از محققان تاریخ و زبان ترکی از جمله خانم “عادله آیدین” بر آنند که نام “ترک” از فعل “دورماق” (ایستادن - توقف کردن) پدید آمده است. روند پیدایی این نام چنین بوده است. فعل دورماق زبان ترکی آذربایجانی معاصر، در میان اکثر اقوام ترک آسیای میانه در دوران باستان و معاصر به صورت “تورماق” بکار رفته و می رود. یعنی صدای “د” به “ت” تبدیل می شود. این تبدیل یک تحول عادی فونتیک است.

بخشی از ترکان باستان به سبب ضرورت های اقتصادی زندگی خویش، کوچرو بوده و به صورت اتحادیه های طایفه ای می زیستند. برخی از قبایل و طوایف این اتحادیه ها ، بهر روی، برهبری پیشوایان خویش از ترکیب اتحادیه جدا شده، یکجانشین شدند. این هنگام دیگر قبایل اتحادیه آنان را “توروگ” (صفت فعلی “تورماق” به معنی ساکن شده ،یکجانشین) نامیدند و این واژه بعدها به تدریج به نام برخی قبایل ترک تبدیل شد.

بعدها با به وجود آمدن دولت “گوی ترک” دو صدای پسین منحنی (قالین دوداقلانان) در واژه ” توروق” turuk (یعنی فونم های U) تحت تاثیر صدای نازک “اؤ = ö در کلمه گوی (به معنی خدا و آسمان) قرار گرفته و براساس قانون هماهنگی مصوٌت ها در زبان ترکی به “توروک” Türük (گؤی توروک) تبدیل می شود و کلمه اخیر هنگام کاربرد مستقل آن بصورت “توروک” تلفظ می شود. دولت گوی ترک در سده های هفتم و هشتم میلادی قوام داشت

با رواج الفبای عربی میان ترکان در ادوار متاخرتر این واژه بصورت “تورک” نوشته شده است، از آنجا که در الفبای عربی برای صدای نازک پهن (اینجه دوداقلانان) “او”  Ü  حرف مستقلی وجود ندارد و این صدا با حرکه مشخص می شود. لذا با اسقاط این حرکه ، کلمه مزبور، هم در تلفظ و هم در کتابت به شکل ” تورک” تحول یافته است.

اصطلاح ترک چگونه و چه زمانی پدید آمده است؟

“ترک” اصطلاحی است که پس از میلاد عمومیت و شمول یافته است. لیکن این واژه مدتها پیش از میلاد بوجود آمده و برخی قبایل ترک به این مسمی گشته اند. این کلمه دارای تلفظ های مختلف بوده است.

ما در منابع عاشوری قبل از میلاد به نام “ترک” بر می خوریم. به نوشته پامپولسکی در منابع آشوری از سکونت “توروگ” ها =ترک ها در حوزه دریاچه ارومیه سخن رفته است. در برخی منابع نشان داده شده است که این گزارش منابع آشوری مربوط به قرن ۱۴ قبل از میلاد است.

در برخی منابع نشان داده است که این گزارش منابع آشوری مربوط به قرن ۱۴ قبل از میلاد است.

در منابع اورارتویی نیز اطلاعاتی مبنی بر سکونت “توروخ”ها در ناحیه اطراف دریاچه ارومیه وجود دارد. از آنجا که اطلاعاتو گزارشات مذکور منابع آشوری و اورارتوئی اشاره به ناحیه واحدی دارند می توان احتمال داد که گزارش هر دو منبع مربوط به قوم واحدی است. مربوط بودن گزارشات منابع اورارتوئی به چندین سده پس از منابع آشوری بیانگر آن است که این قوم (توروگ ها ) قرن های متمادی در اراضی آذربایجان جنوبی سکونت داشته اند.

بنابراین بر اساس منابع موثق تاریخی بطور قطع می توان گفت که از ۱۵۰۰ سال قبل از میلاد تا ۶۱۲ ق . م . و محتملا پیش و پس از این دوران نیز در اراضی اطراف دریاچه ارومیه قبیله یا قبایل و یا اتحادیه قبایل “ترک” سکونت داشته اند

بون ترکها (Bun Turkler)

به نوشته میر علی سیدوف ” بون ترک”ها در سده چهارم قبل از میلاد در آذربایجان و سرزمین های مجاور آن می زیسته اند. به گفته وی در کتابی بنام “کارتلینی نین مراجعتی”قید شده است که وقتی اسکندر پسران “لوتا”را به فرار وا داشت با “بون ترک”های خشمگین مواجه شد. آنان در سواحل رودکی می زیستند و در چهار شهر سکونت داشتند و “بون ترک” و یا”بون توروگ “ها نامیده شده اند. محقق گرجی “ی.س.تاکایشیویلی” این قبایل را ترک دانسته می نویسد: «بون ترک ها یا ترکان و یا تورانیانند»

آکادمیسین مار “بون ترکها” را به معنی “ترکان محلی” دانسته است. برخی دیگر از محققان نیز این نام را “هون ترک” دانسته اند. گرجی تفاوتی میان “بون ترک”ها و قیپچاق”ها نمی بینند. این امری کاملا طبیعی است چرا که زبان ،عادات و رسوم، اعتقادات دینی، شیوه زندگی و… این هر دو قوم یکی بود. هر دوی این اقوام ترک بودند

به نوشته میر علی سیدوف در برخی زبانهای ترکی از جمله در زبان ترکان کومان ،قیرغیز، تاتار و قاراقیرغیز، واژه«بون» به معنی “ نسل نژاد”بود بدین ترتیب “بون ترک” به معنی نسل و نژاد ترک بوده است. از اینرو نیز در میان ترکان اتنونیم هایی چون « بون سووار» (نسل سووار=سابیر)، “بون قیپچاق ” (نسل قیپچاق)، ” بون اوغوز” (نسل اوغوز) وجود داشت. بنابراین اقدامی با نام ترک در دوران پیش از میلادهم در آذربایجان سکونت داشته اند.

“هایلان توروگ”ها (خایلان توروک ها)

در سده پنجم میلادی درکشور آذربایجان “خایلان توروگ”ها و یا “هون”ها سکونت  داشتند. براساس منابع ارمنی پادشاه آنان “آران” نام داشت. به نوشته منابع،هایلان ترک ها جزو اتحادیه طوایف هون بودند که در اواسط سده پنجم قبل از میلاد در قفقاز شمالی می زیستند. سیدوف نشان می دهد که واژه “هایلان” در زبانهای ترکی با شقیردی و اغوزی به معنی “برگزیده”و”محترم”بوده است. بدین ترتیب هایلان ترک به معنی ترکان محتشم می باشد.

تورکوت ها

تورکوت ها طوایفی بودند که با “تلل”ها می زیستند. از این دو قوم “تلل”ها از اتحادیه هون جدا شده و دچار سختی و مشقت شدند. لیکن تورکوت ها زندگی در کنار هون ها را ترجیح دادند. تورکوت ها در دامنه های کوه های آلتای می زیستند و پیشه آنها آهنگری و تا حدودی نیز دامداری بود.

بدین ترتیب اگر چه قوم ترک با این نام (ترک) بصورت عام از دوران پس از میلاد یعنی از عهد دولت گوی ترک بدینسو معروف گشته لیکن واژه ترک از قرن ۱۴ ق.م شناخته است

ریشه زبان ترکی و جایگاه آن در بین دیگر خلقها

هرمن وانبری (Herman vanberi) می نویسد: زیبایی کمال زبان ترکی تا بدان پایه است که جایگاه آن حتی از زبان عربی که گفته می شود : گویا از طرف زبان شناسان زبده ای ساخته و پرداخته شده سپس جهت استفاده در اختیار آنان قرار گرفته است، نیز شامختر می باشد و در عین حال ماکس مولر (Max Muller) زبان شناس شهیر قرن ۱۹ م. بر این باور است که: « ابزار گرامری زبان ترکی چنان منظم و قانونمند، چنان کامل می باشد که این تصور را به ذهن متبادر می سازد که شاید بنا به رهنمود یک فرهنگستان، از سوی زبان شناسان خبره ساخته و پرداخته جهت استفاده ارائه شده باشد… زمانی که ما زبان ترکی را با دقت و موشکافی می آموزیم، با معجزه ای روبرو می شویم که خرد انسانی در عرصه زبان از خود نشان داده است. گفتنی است سازمان بین الملل علمی فرهنگی یونسکو اخیرا طی آماری زبان ترکی را سومین زبان زنده و با قاعده دنیا معرفی کرده است.

منابع :

۱-  تاریخ دیرین ترکان ایران - پروفسور دکتر محمد تقی زهتابی

۲-  نگاهی نوین به تاریخ دیرین ترکهای ایران- تالیف : محمد رحمانی فر

جمعه 17 شهريور 1392برچسب:, :: 7:23 :: نويسنده : داوود بدرزاده

بو دونيانين بوش سوزوندن
اوزگه سيندن، لاپ اوزوندن
اينسان لارين خور گوزوندن...
روحو نئجه صاح آپاراق؟
گل شعره پناه آپاراق

آغ بولوت لار قاراليبدي
آغاج لاري سار آليبدي
قيرميز قان دا ساراليبدي
آه گتيرك، آه آپاراق
گل شعره پناه آپاراق

غزل لريم لاختا قان دي
كيم قانمادي، كيمي قاندي؟
"لخ والسا"، "ماندلا" "گاندي"
هر نه يي مزاح آپاراق؟
گل شعره پناه آپاراق

يوخولاريم كابوس اولوب
دانيشديغيم ميس ميس اولوب
طبعيمده منه لوس اولوب
قيفيلا مفتاح آپاراق
گل شعره پناه آپاراق

گيوتين لردن دار لارا
تاريخه باتميش "شارشار"ا
او قورالانان "افشار"ا
كابوسا اشباح آپاراق
گل شعره پناه آپاراقSee More
پنج شنبه 16 شهريور 1392برچسب:, :: 16:0 :: نويسنده : داوود بدرزاده
حضور مستمر زنان ترک در جنبش های تاریخی و تاسیس اولین جمهوری اسلامی

مهم : حتما به اشتراک بگذارید تا افراد بیشتری استفاده کنند

فرقه‌ «اخی‌ لر» یعنی‌ اخیان‌ از فِرَقی‌ است‌ كه‌ معتقد به‌«فتوت‌» بودند و بر طبق‌ ایده‌ لوژی‌ این‌ فرقه‌ فتوتی‌انسان‌ همیشه‌ باید در مقابل‌ زور و ظلم‌ و ستم‌ بیایستد وآماده‌ دفاع‌ از حقوق‌ حقه‌ مردم‌ باشد....
از آداب‌ مشهور این‌ فرقه‌ «آیین‌ خنجر بندی‌» است‌ كه‌خنجر بعد از تبرك‌ گردیدن‌ توسط‌ شیخ‌ به‌ افراد شاخه‌نظامی‌ عطا می‌ گردید تا در دفاع‌ از حقوق‌ مردم‌ بكاربرند. گویا نظامی‌ گنجوی‌ نیز كه‌ منتسب‌ به‌ این‌ فرقه‌است‌ در مورد خطبه‌ های‌ اول‌ شیخ‌ فرقه‌ در «آیین‌ خنجربندی‌» است‌ كه‌ می‌ سراید:
بی‌شیر ولی‌ به‌ سر نیایداز گاو دلان‌ هنر نیاید
پایین‌ طلب‌ خسان‌ چه‌ باشی‌دست‌ خوش‌ ناكسان‌ چه‌ باشی‌
گردن‌ چو نهی‌ به‌ هر قفایی‌راضی‌ چه‌ شویی‌ به‌ هر جفایی‌
می‌ باش‌ چو خار حربه‌ بر دوش‌تا خرمن‌ گل‌ كشی‌ در آغوش‌(14)مرحوم‌ «پروفسور برتلس‌» بین‌ همین‌ بیت‌ آخری‌ و«آیین‌ خنجر بندی‌» رابطه‌ منطقی‌ برقرار می‌كند(15)
5 - «جمهوری‌ اسلامی‌ اخوت‌ آنكارا» و پیروزی‌اخیان‌:
اخی‌ یك‌ واژه‌ عربی‌ به‌ معنی‌ «برادر» است‌ و چون‌مرشدان‌ این‌ فرقه‌ در اول‌ اسم‌ خود كلمه‌ «اخی‌» داشته‌ اند- مثل‌ اخی‌ فرج‌ زنگانی‌ - لذا به‌ فرقه‌ فتوت‌ اخیان‌معروف‌ شدند. نظامی‌ نیز - كه‌ به‌ اعتقاد بعضی‌ از ادبا -از اعضای‌ این‌ فرقه‌ اخوت‌ بوده‌ ایده‌های‌ این‌ فرقه‌ ازقبیل‌ مساوات‌ طلبی‌ و برابری‌ و برادری‌ و ایستادگی‌ دربرابر ظلم‌ و ستم‌ را در خمسه‌ خود تبلیغ‌ می‌ كرده‌ است‌.

پیروان‌ این‌ فرقه‌ عاقبت‌ در زمان‌ سلجوقیان‌ روم‌ درسال‌ 689 در آنكارا توانست‌ حكومت‌ را بدست‌ گرفته‌ ودر استان‌ آنكارای‌ امروزی‌ تشكیل‌ «جمهوری‌ اسلامی‌اخوت‌ آنكارا» را بدهد. این‌ اولین‌ جمهوری‌ اسلامی‌ دنیابمدت‌ 64 سال‌ توانست‌ در مقابل‌ توطئه‌ دشمنان‌ خودبیایستد. این‌ جمهوری‌ در تاریخ‌ ترك‌ بنام‌ «آنكارا اخی‌جمهوریتی‌» (جمهوریت‌ اخی‌ آنكارا) معروف‌ است‌.

فرقه‌ «اخی‌ لر» شاخه‌ ای‌ دیگر بنام‌ فرقه‌ «باجی‌ لر»(باجیان‌ = خواهران‌) را داشتند كه‌ در جنبش‌ ها وجنگهای‌ مختلف‌ زنان‌ و دختران‌ ترك‌ این‌ فرقه‌ دادشجاعت‌ می‌ دادند و حتی‌ بارها با مغولان‌ جنگیدند.
زنان‌ ترك‌ چنانچه‌ از تواریخ‌ بر می‌ آید در تیراندازی‌ واسب‌ سواری‌ استاد بودند و چنانچه‌ راوندی‌ در «راحة‌الصدور» بیان‌ می‌كند هنگام‌ «نبردهای‌ خوارزمیان‌ وعراقی‌ ها در سال‌ 594 (1197) ... زنان‌ خوارزم‌ زره‌ برتن‌ داشته‌ و هر زن‌ پنجاه‌ عراقی‌ را به‌ اسارت‌ گرفته‌ و می‌بردند»(16)
حتی‌ این‌ را نیز می‌ دانیم‌ كه‌ در حكومت‌ شیعی‌ سلسله‌ترك‌ ذوالقدریه‌ - در قسمتی‌ از آذربایجان‌ و كردستان‌ -ارتش‌ شیعی‌ ذوالقدریه‌ «مجهز به‌ سی‌ هزار زن‌ رزمنده‌مسلح‌ بوده‌ است‌»(17)


14- لیلی‌ و مجنون‌ نظامی‌ گنجوی‌، با تصحیح‌ و مقدمه‌ وتوضیحات‌ و فرهنگ‌ و لغات‌ و فهرستها دكتر بهروز ثروتیان‌، جلدسوم‌، انتشارات‌ توس‌، چاپ‌ دوم‌، تهران‌، زمستان‌ 1364 ، صص‌79-78
15- آذربایجان‌ شاعر نظامی‌، صص‌ 40-39
16- راحة‌ الصدور، راوندی‌، ج‌ 2، ص‌ 365 بنقل‌ از جنبش‌ زنان‌آناتولی‌ نوشته‌ میكائیل‌ بایرام‌، ترجمه‌ داوود وفایی‌، حجت‌ الله‌جودكی‌، موسسه‌ انتشارات‌ نگاه‌، تهران‌، 1380، ص‌ 108
17- جنبش‌ زنان‌ آناتولی‌ ، ص‌ 109

پنج شنبه 16 شهريور 1392برچسب:, :: 7:17 :: نويسنده : داوود بدرزاده

او افتخار مهندسي آزربایجان و خاورمیانه، استاد دانشگاه برکلی آمريكا پدر منطق فازي ، کامپيوتر هوشمند و بنيانگذار انقلاب سوم کامپيوتر در جهان است....
پروفسور لطفی زاده دارای بیست و پنج دکترای افتخاری از دانشگاه‌های معتبر دنیاست، بیش از دویست مقاله علمی را به تنهایی در کارنامه علمی خود دارد و در هیأت تحریریه پنجاه مجله علمی دنیا مقام «مشاور» را داراست.
وی یکی از پژوهشگرانی است که دارای بیشترین یادکرد (Highly-Cited) در مقالات علمی دنیا می‌باشد. با توجه به نقش منطق فازی در پیشرفت‌های نظری و عملی علم، نام پروفسور زاده در کنار فیلسوفان تاریخ علم ازجمله ارسطو (بنیانگذار منطق صفر و یک) و افلاطون ثبت شده‌است. وی در سال ۲۰۰۹ موفق به اخذ نشان افتخار بنجامین فرانکلین گردید.

پنج شنبه 15 شهريور 1392برچسب:, :: 8:3 :: نويسنده : داوود بدرزاده
یحیی عدل در سال ۱۲۸۷ در تبریز متولد شد. پدرش یوسفخان مکرمالملک مدتی نایبالایاله آذربایجان بود.محمدولی فرمانفرمائیان و حبیب نفیسی شوهر خواهران عدل و مصطفی عدل، بنیان گذار دادگستری نوین در ایران و احمدحسین عدل، وزیر کشاورزی و موسس دانشکده کشاورزی کرج، پسرعموهای او بودند....

وی تحصیلات دبستان را در مدرسه حکمت تبریز به پایان برد و تحصیلات دبیرستان را به سبب انتصاب پدر به عنوان حاکم کرمانشاه در این شهر انجام داد. وی مدتی از تحصیل باز ماند تا سرانجام پدرش به هزینه شخصی وی و برادرش را به فرانسه فرستاد. او در پاریس تحصیلات دوره متوسطه را در رشته های فلسفه و ریاضی به پایان رساند و پس از مدتی تحصیل در دانشکده ریاضی، به تشویق عمویش وارد دانشکده پزشکی پاریس شد. پس از پایان به مدت دو سال دستیار پروفسور گرگوار و رییس درمانگاه بود. در این مدت وی به رشته جراحی روی آورد. پروفسور عدل چندین سال در رشته جراحی عمومی و اورولوژی مطالعه کرد. او در سال ۱۳۱۷ پایان نامه خود را درباره درمان آدنوپاتی سلی از تصویب گذراند و موفق به دریافت مدال نقره از دانشکده پاریس شد. او پس از موفقیت در کسب درجه لوره آ در سال ۱۳۱۸ خورشیدی و درست یک ماه پیش از شروع جنگ جهانی دوم به ایران بازگشت.

پس از بازگشت به ایران او در دانشکده پزشکی استخدام شد و استادی کرسی جراحی عمومی و ریاست بخش جراحی بیمارستان سینا به وی واگذار شد. در آن زمان کمبود جراح در ایران باعث شده بود که وی حتی تا چندین جراحی در روز انجام دهد.
رفت و آمد عدل با مقامات بلند کشور و دربار پهلوی او را تبدیل به شخصیتی سیاسی کرد و باغث شد تا بعد از کناره گیری اسدالله علم به دبیرکلی حزب مردم منصوب شود. او همچنین در سال ۱۳۴۲ به سناتوری مجلس سنای ایران رسید و تا چهار دوره این مقام را حفظ کرد.

دختر او، کاترین عدل که با بهمن حجت کاشانی فرزند سپهبد کاشانی ازدواج کرده بود، به مبارزه مسلحانه با دولت وقت ایران روی آورد و سرانجام در درگیری با پلیس در سوم اردیبهشت ۱۳۵۴ کشته شد. با این همه این واقعه هیچ تاثیری در روابط پروفسور عدل با دربار نداشت و وی تا زمان انقلاب در زمره پزشکان معتمد دربار به شمار می آمد.

او مکتبی در ایران پایه گذاری کرد که به مکتب عدل شهرت دارد. شاگردانش قبل از انقلاب مجله‌ای به نام ''مکتب عدل'' منتشر می‌کردند که حاوی آخرین اطلاعات علمی در این رشته بود.

بزرگترین هنر مرحوم پروفسور عدل آن بود که ترس جراحان را از عمل جراحی را از میان برد و به آنان دل داد که به جراحی روی آورند و موفق شوند. البته تکنیکهای جدید و پیدایش آنتی بیوتیکها به موفقیتهای جدید در جراحی و شهرت او کمک کرد.

یحیی عدل در سال ۱۳۸۱ درگذشت و خانه موروثی ایشان به عنوان یکی از آثار ملی ثبت و بازسازی شده است.
پنج شنبه 14 شهريور 1392برچسب:, :: 7:52 :: نويسنده : داوود بدرزاده

ﺗﻮﺭﮎ ﺑﺎﻻﺳﯽ ﻓﺎﺭﺱ ﺩﺍﻧﯿﺸﯿﺮ ﻗﯿﺮﺟﺎﻧﯿﺮ...
ﺍﺋـﻞ ﺍﻭﺑﺎﺳﯿــﻦ ﮐﺘــﺪﯼ ﺩﺋﯿــﺮﮐـﻦ ﺩﺍﻧﯿـــﺮ
ﻣــﻦ ﺑﺎﺧﯿــــﺮﺍﻡ ﻗﻠـﺒﯿــﻢ ﺍﺋﻠــﻪ ﺍﻭﺩﻻﻧﯿـــﺮ
ﺩﺍﯼ ﺑﻮ ﺟﻬﺎﻟﺖ ﻣﻨﯽ ﮔﺘﺪﯼ ﺩﺍﺭﺍ
ﮔﺆﺭ ﻧﻪ ﮔﻠﯿﺮ ﯾﺎﻟﻨﯿـﺰ ﺁزﺭﺑﺎﯾــﺠﺎﻧﺎ
ﻗﯿﺰﻻﺭﯾﻤﯿـــﺰ ﺗﻮﺭﮐــﻮ ﺩﯾﻠــﯽ ﺁﺭ ﺑﯿﻠﯿــﺮ
ﻓـﺎﺭﺱ ﺑﺎﻻﺳﯿــﻦ ﺍﺅﺯﻟــﺮﯾﻨﻪ ﯾﺎﺭ ﺑﯿﻠﯿﺮ
ﺩﺍﺵ ﮐﻠﻤﯽ ﺍﯾﻨﺪﯼ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﻧﺎﺭ ﺑﯿﻠﯿﺮ
ﻓﺎﺭﺳﯽ ﺳﺌﻮﯾﺐ ﻗﻠﺒﯽ ﺍﻭﻟﻮﺏ ﻏﻢ ﺧﺎﻧﺎ
ﮔﺆﺭ ﻧﻪ ﮔﻠﯿﺮ ﯾﺎﻟﻨﯿﺰ ﺁزﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻧﺎ

چهار شنبه 13 شهريور 1392برچسب:, :: 8:38 :: نويسنده : داوود بدرزاده
آشیق علسگر را میشناسید ؟؟!

آشیق علسگر شاعر زیبایی­هاست. زیبایی چارچوب شعر او را شکل می­دهد. او عاشق و نغمه­پرداز زیبایی­هاست. علسگر دنیای اطراف خویش را زیباتر و خوبتر از انسان­های عادی هم­عصر خود می­بیند. او گاه زیبایی­های زادگاه خویش را ب...ه تصویر می­کشد و گاه پا را فراتر گذاشته و زیبایی­های محل و سرزمین خویش را تصویر کرده و حتی زمانی به رسم و طرح زیبایی­های کاینات می­پردازد. آشیق علسگر در محیطی تربیت یافته است که طبیعت لامتناهی­ترین منبع الهام هنرمندی بوده است. برای همین زیبایی­های طبیعت بیشترین سهم را در اشعار او دارند. او تغییرات محیط را فصل به فصل از نظر خویش گذرانده و برای هر یک از آنها تابلویی زیبا از واژگانی دوست داشتنی می­آفریند و لحظه به لحظه غرق در زیبایی­ها می­شود.

جانیمی قوربان ائیله­رم

بیر بئله ترلان گؤزه­له

حال بیلن، شیرین گولن

دوستا، مهریبان گؤزه­له

علسگر به زیبایی ظاهری اهمیت بسیاری می­دهد و می­داند تناسب در هر زمینه­ای یکی از پیش­نیازهای زیبایی­ست. او نشانه­های زیبایی را خوب شناخته است و معتقد است هیچ دلبری نمی­تواند بدون داشتن چنین نشانه­ها و مشخصاتی لقب «زیبا» را یدک بکشد.

صوراحی گردن­لی، قددی معتدل

سنی خلق ائیله­ییب جبار جلیل

لب­لرین شیره­سی آب سلسبیل

لذذتی دونیادا بالا عوض­دی

آشیق علسگر تنها به زیبایی ظاهری نمی­اندیشد. برای او زیبایی در حد کمال معنی دارد و زیبایی را در وحدت کمال و جمال یافته است. این شناخت و معرفت در علسگر خصوصی و منحصر به فرد است. او در کنار ظاهر به باطن، معنویات و زیبایی درونی نیز می­اندیشد. صداقت، متانت، نکته­سنج بودن، وطن­دوستی و مردانه زیستن از جمله ویژگی­هایی است که علسگر آنها را از شروط زیبایی می­داند. شاید نفوذ اخلاقیات در شعر هیچ یک از آشیق­ها به اندازه­ی شعر آشیق علسگر زیبا و شاعرانه نباشد. چرا که او از اخلاقیات برای توصیف زیبایی استفاده کرده است. از نظر علسگر نبود هر یک از این عناصر منجر به برهم خوردن تناسب زیبایی می­شود و در نوع بدتر آن، داشتن صفات متضاد آنها چون دروغ، خیانت و جهالت نه تنها باعث از بین رفتن زیبایی شده بلکه زیبایی جای خود را به زشتی می­دهد. استفاده از این عناصر شعر آشیق علسگر را در ردیف اشعار بدیعی قرار می­دهد. ایهام، مجاز، استعاره و تشبیه نقش عمده­ای در زیباتر کردن اشعار علسگر ایفا کرده­اند. در ضمن اشعار او از دیگر صنایع بدیعی و آشیقی چون مقایسه و کنایه، دوداق دیمز خالی نیست. اما خصوصیت منحصر به فرد اشعار آشیق علسگر در وحدتی است که او در بین زیبایی­ها رعایت کرده است. او هیچگاه زیبایی­های طبیعت را بدون انسان وانسان را بدون زیبایی­های ظاهری و معنوی تصور نمی­کند و همه­ی اینها را با ابزار بدیعیّات هنرمندانه به تصویر می­کشد.

گؤزه­ل­لر سئیرانگاهی سان

گؤروم سنی وار اول یایلاق

آچیلسین گؤل نرگیزین

تزه مرغزار اول یایلاق




صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد
موضوعات
پيوندها